نويسنده: آنتوني گيدنز
مترجم: منوچهر صبوري





 

تفاوتهاي ميان فرهنگها

بسياري از مردم تصور مي کنند که رفتار جنسي انسان اساساً تحت تأثير عوامل زيست شناختي است، زيرا آميزش جنسي آشکارا ضرورتي براي تجديد نسل است. در واقع، برخلاف اکثر حيوانات، واکنشهاي جنسي ما از لحاظ ژنتيکي تعيين نشده، بلکه تقريباً همگي فراگرفته مي شوند- و رفتار جنسي انسان شامل انواع زياد ديگري از فعاليتها علاوه بر آميزش با جنس مخالف (آميزش ميان مرد و زن) است.

تمايلات جنسي در فرهنگ غربي

نگرشهاي غربي نسبت به رفتار جنسي براي مدتي نزديک به دو هزار سال اساساً توسط مسيحيت شکل گرفتند. اگرچه مذاهب و فرقه هاي مختلف مسيحي عقايد بسيار متفاوتي درباره ي جايگاه مناسب تمايلات جنسي در زندگي داشته اند، ديدگاه مسلط کليساي مسيحي اين بود که همه ي رفتارهاي جنسي گناه است، و بايد به حداقل لازم براي به دنيا آوردن فرزندان محدود شود. در بعضي دوره ها، و در بعضي جاها اين ديدگاه، تقدس مآبي و رياکاري بي اندازه اي در جامعه به طور کلي به وجود آورد. اما در زمانهاي ديگر، بسياري از مردم آموزشهاي کليسا را ناديده گرفته يا عليه آنها واکنش نشان مي دادند و عموماً به اعمال گوناگوني (مانند زنا) که توسط مقامات مذهبي ممنوع گرديده بود مي پرداختند.
در قرن نوزدهم، نظريات پزشکي تا اندازه اي جايگزين استنباطات مذهبي درباره ي تمايلات جنسي شدند. اما بيشتر نوشته هاي اوليه ي پزشکان درباره ي رفتار جنسي به همان اندازه ي عقايد کليسا سختگيرانه بود. بعضي از آنها مي گفتند که هرگونه فعاليت جنسي که در ارتباط با توليد نسل نباشد موجب آسيب جسماني در کساني مي گردد که به آن مي پردازند.

رفتار جنسي

ما مي توانيم با اطمينان بسيار بيشتري درباره ي ارزشهاي عمومي در ارتباط با تمايلات جنسي در گذشته سخن بگوييم تا در مورد شيوه هاي رفتار خصوصي، زيرا اين گونه رفتارها بنا به طبيعتشان اکثراً مدرکي از خود به جاي نمي گذارند. هنگامي که آلفرد کينسي، در دهه هاي 1940 و 1950 تحقيقات خود را در ايالات متحده آمريکا آغاز کرد، نخستين باري بود که يک تحقيق عمده درباره ي رفتار جنسي واقعي انجام مي شد. کينسي و همکاران پژوهشگرش با محکوميت از سوي بسياري از سازمانهاي مذهبي روبه رو گرديدند، و مطالعات او به عنوان کاري غيراخلاقي در روزنامه ها و در کنگره محکوم گرديد. اما او پافشاري کرد، و سرانجام تاريخچه ي زندگي جنسي 18.000 نفر را که نمونه ي نسبتاً گويايي از جمعيت سفيدپوست آمريکا بود، به دست آورد. (Kinsey et al., 1948, 1953)
نتايج مطالعات کينسي براي اکثر مردم شگفت آور، و براي بسياري تکان دهنده بود، زيرا تفاوت زيادي را ميان انتظارات عموم در مورد رفتار جنسي رايج در آن زمان و رفتار جنسي واقعي آشکار ساخت.
نتايج تحقيق کينسي شکافي را که بين نگرشهاي عموماً پذيرفته شده و رفتار واقعي مي تواند وجود داشته باشد نشان داد. اما اين اختلاف شايد در آن دوره خاص، بلافاصله بعد از جنگ جهاني دوم به ويژه زياد بود. مرحله اي از آزادسازي روابط جنسي(1) نسبتاً زودتر، در دهه ي 1920 آغاز گرديده بود، زماني که بسياري از جوانان خود را از قوانين سخت اخلاقي که بر نسلهاي پيشين حاکم بود، آزاد احساس مي کردند. رفتار جنسي احتمالاً تا اندازه ي زيادي تغيير کرد، اما مسائل مربوط به تمايلات جنسي به شيوه اي که اکنون معمول گرديده است علناً مورد بحث قرار نمي گرفت. افرادي که در فعاليتهاي جنسي که هنوز از نظر عموم به شدت ناپسند شمرده مي شد شرکت داشتند، آنها را پنهان مي کردند، بي آنکه کاملاً آگاه باشند که ديگران تا چه اندازه به اعمال مشابهي مشغول هستند. دوران آزادمنشانه تر دهه ي 1960 نگرشهاي آشکارا اعلام شده را با واقعيتهاي رفتار جنسي نزديکتر کرد.
هيچ گونه بررسي جامعي که قابل مقايسه با تحقيقات کينسي باشد از آن زمان تاکنون در هيچ کشوري انجام نشده است. به علت ماهيت پراکنده ي تحقيقات بعدي، نمي توانيم کاملاً مطمئن باشيم که رفتار جنسي امروز تا چه اندازه با آنچه بلافاصله پس از جنگ جهاني دوم وجود داشت فرق مي کند. اما بعضي روندها نسبتاً روشن به نظر مي رسند. افزايشي تصاعدي در ميزان تجربه ي جنسي پيش از ازدواج، به ويژه در ميان زنان در ايالات متحده آمريکا و اکثر کشورهاي اروپايي وجود داشته است. به نظر مي رسد که بيشتر جوامع غربي دير يا زود به نقطه اي خواهند رسيد که سوئد در اوايل دهه ي 1970 به آن رسيده، هنگامي که حدود 95 درصد مردان و زنان در آن کشور داراي تجربه ي آميزش جنسي قبل از ازدواج بوده اند.

پي‌نوشت‌ها:

1. sexual liberalization

منبع مقاله :
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391.